حرف های جدید آتریسا جون
خیلی وقت میشه که من به حرف زدن افتادم ولی به زبون خودم آخه هنوز زوده که مثل شما آدم بزرگ ها حرف بزنم، روزهای اول فقط دد...ب ب...م م... بعضی وقت ها هم با با... ما ما... می گفتم ولی یه چند روزی میشه که چند تا حرف جدید یاد گرفتم ن ن... چ چ... ک ک... گ گ ... ه ه... ی ی... که هر وقت کاری دارم یا چیزی می خوام یا جاییم درد میکنه با این حرفها که حتی بعضی وقتها با داد همراه میشه به بابایی و مامانی منظورم و می رسونم جدیدا وقتی واسه خودم حرف می زنم دست می زنم که مامانی هر وقت میبینه میگه آفرین گلم، دس دسی... بعد من تند تند دست می زنم بعضی وقتها هم سرم و این ور و اون ور می کنم که مامانی میگه ای جانم، سرسری... و هی از این کار های من فیلم می گیره ...
نویسنده :
آتریسا جون
15:56